"آکار پتیل" نویسنده معروف هندی در بلاگ خود طی بررسی تطبیقی هند، ژاپن و کره جنوبی چنین می نویسد:
امروز کره جنوبی شش برابر هند درآمد سرانه دارد، در حالی که این رقم در ژاپن هفت برابر است. همانطور که بسیاری از خوانندگان می دانند ، تفاوت این ظرفیت بین ما و آنها چند دهه پیش چندان بزرگ نبود.
به طور نمونه برای تکنولوژی رفاه عمومی؛ سئول ، پایتخت کره جنوبی ، اولین آسانسور خود را در سال ۱۹۶۸ به دست آورد. بمبئی سالها قبل از آن آسانسور داشت.
در شهر سئول جایی بود که رشد صنعتی آنها آغاز شد و مغازه های کوچک ابزار و ماشین آلات که هنوز هم وجود دارند در آنجا راه اندازی شده بود. اینها در دهه ۱۹۸۰ شروع به کار کردند و از مسیر کلاسیک برای شکل دادن به اقتصاد توسعه یافته پیروی کردند. آنها ابتدا به تولید سبزیجات و منسوجات مشغول بودند که مشاغل پر درآمد اما با حاشیه کم است. این کشور سپس به صنایع سنگین و سرانجام تبدیل به بزرگترین مرکز الکترونیک شد. شرکت های سنتی و کوچک کرهجنوبی در این دوره غول جهانی شدند. امروز سامسونگ مستقر در کرهجنوبی چیزهایی را تولید می کند که حتی محصولات اپل از آن استفاده میکند. لاکی گلدستار که مجموعه هایی از تلویزیون را ساخته بود ، خود را به ال جی تغییر نام داد و امروزه به همراه هیوندای و سایر شرکت های کره جنوبی نام تجاری شناخته شده در سراسر جهان است.
اگرچه ژاپن اندکی زودتر همان مسیر را دنبال کرد. حدود ۹۰ سال پیش ظرفیت ساخت کشتیهای بزرگ و هواپیماهای پیشرفته را ایجاد کرد. ژاپنی ها پس از شکست در جنگ جهانی ۱۹۴۵ به دنبال استفاده از بمبهای اتمی طبق دستور رئیس جمهور وقت آمریکا ، هری اس ترومن ، تصمیم گرفتند از نظامیگری خود دست بکشند و روی اقتصاد خود متمرکز شوند.
آنها در ابتدا ماشینهای ارزان قیمت ساختند که غربیها به آن میخندیدند. امروزه ، دو اتومبیل برتر و پرفروش چهار درب در ایالات متحده آمریکا تویوتا و هوندا مستقر در ژاپن هستند. گیتارها و پیانوهای ساخت ژاپنی - که زمانی بسیار ارزان تولید می شدند - بهترین ها در جهان امروز هستند. مانند هند و پاکستان ، کره جنوبی و ژاپن از یکدیگر متنفر بودند. ژاپن سال های بسیاری تا سال ۱۹۴۵ کره را اشغال کرد و سربازان ژاپنی در این دوره از ده ها هزار زن کره ای سوء استفاده کردند.
منطقه کره نیز مانند هند به دو کشور تقسیم شد که هر دو کشور هم اکنون دارای مرزی خطرناک و تهدید جنگ هستهای هستند.
با این حال ، کره جنوبی و چین - که در همین دوره توسط ژاپن نیز اشغال شده بود - با ژاپن صلح برقرار کردند. امروز اکثر گردشگرانی که از ژاپن بازدید میکنند چینی و کره ای هستند. اختلافات هنوز وجود دارد ، اما آنها برای اطمینان از پیشرفت اقتصادی باهم کنار آمده اند. جنبه جالب دیگر که باید به آن توجه داشت این است که چگونه آنها به این مرحله رسیدند. ژاپن و کره هم بر فرهنگ خود متکی بودند. فقط بخشی از جمعیت ژاپن به زبان انگلیسی صحبت میکنند ، اما این مانع از مدرن شدن این کشور نمیشود. این کشورها تلاش کردند تا با تمرکز روی ارزش های مثبت داخلی ، خود را از طریق فرهنگ خود بهبود بخشند. ژاپن و کره هم ناسیونالیسم خود را تغییر داده و از متنفر بودن همدیگر و اقلیت هایشان دور شدند. تعداد زیادی از کره ای ها امروز در توکیو و اوزاکا زندگی می کنند. آنها تعامل محدودی با غرب داشتند و چند سال پس از سال ۱۹۴۵ توسط آمریکا اشغال شدند. ما مدت زمان طولانی توسط انگلیسی ها اشغال شدیم.
کره ای ها و ژاپنی ها از این تعامل آموختند و از آن برای بهبود خود با اصلاح فرهنگ خود استفاده کردند. نخبگان آنها به زبان انگلیسی صحبت نمی کنند ، و ناسیونالیسم آنها متمرکز نشده است که از اقلیت های خود متنفر باشند. ما باید تاریخ خود را بررسی کنیم و ببینیم که چه کارهایی متفاوت با همسایگان آسیایی انجام داده ایم. کره تنها در ۳۰ سال گذشته به یک قدرت اقتصادی بزرگ تبدیل شد. در حالی که نخست وزیر هند همچنان مشغول سرزنش نهرو است که در سال ۱۹۶۴ درگذشت. سال هایی که ما درگیر آزادی سازی بودیم، کره، ژاپن و چین خود را برای همیشه متحول کردند. چه مقدار از ملیگرایی ما متمرکز شده است تا فرهنگ ما را اصلاح کند؟ برای پاسخ به این سؤال ، از خود بپرسید که چند بار حزب ملیگرای ما در مورد موسیقی ، ادبیات ، معماری و هنر هندی صحبت میکند و برای بهبود زندگی ما چه کاری انجام می شود. ناسیونالیسم هند بر اقلیت های مذهبی خود متمرکز شده است، که دو نتیجه داشته است - این منجر به نزاع های مداوم درونی با نظام این کشور خواهد بود که نتایج آن هر روز توسط رسانه ها گزارش می شود. به همین دلیل ما با وجود داشتن تاریخ و فرهنگ غنی مانند سایر ملل آسیا که موفق به ارائه زندگی بهتر و مرفهتر برای شهروندان خود بوده اند ، در جایی می ماندیم که بودیم.
نظر شما